بازی روسیه - لهستان. قبل از بازی دوربین نمای باز استادیوم را نشان میدهد. یک سازهی بزرگ و شگفت انگیز که حتی اگر پولش باشد و اینجا ساخته شود به بقیه زندگی ما نمیآید. جزئیات در و دیوار استادیوم هم فکر شده، رنگ شده و شکیل است. پشت تابلوهای تبلیغاتی کیسه برنج نگذاشته اند برای نگه داشتن. داخل استادیوم همه چیز زیبا و شاد است. ما چشممان به زیبای غمگین بیشتر عادت دارد. زنهای زیبا، لباسهای قشنگ، شکم گندهی مردهای روس که چون جام جهاننما خبر از بارهای مسکو میدهند. دختری که بلد است هشت ضرب دست بزند که دی دی دی دی دی دی دی دی پولسکا. چیزهایی هستند که از فرط خوب بودن آدم را به سمت سوالهای بزرگتر سوق میدهند. که چرا آنها از ما خوشگلترند؟ چرا سرعت فوتبالشان از ما بیشتر است؟ چرا اروپا بهتر از آسیاست؟ چرا تاریخ تمدن به این سو رفت که ما اینجوری شویم؟ چرا عدالت در جهان وجود ندارد؟ آیا خدا وجود دارد؟ حالا اگر شما در دادگاه صالحهای به جرم کفر گفتن محاکمه شوید چه کسی باور میکند که علتش این بوده که دختری لهستانی هشت ضرب دست زده که دی دی دی دی دی دی دی دی بعد دستهایش را از هم باز کرده گفته پولسکا؟
۲ نظر:
خوشم اومد
مشتری ثابت شدم
بیست و پنج ساله که مهمترین بخش زندگیه کیریم فوتباله... تنها وقتی که به هیچی فکر نمیکنم و چیزی اذیتم نمیکنه وقت دیدن فوتباله... واسه همین موقعایی که اعصاب و روحیم ریخته بهم حتی اگه شده چهار صبح میشینم پای الجزیره تا بازی سائوکتانو و گوارانی برزیلو تماشا کنم... از امروز هستم اینجا...
ارسال یک نظر